مدیریت صنعتی دانشگاه یزد 1390
نـاتـوان ترين مردم کسی است که از يافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ يافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)
برخورد با مردم با نرمی ۶ـ روبرو شدن با مردم به خوی نیکو و سخن نرم، البتّه به گونهای که در آن نشان?خمودگی نباشد و از سختگیری با مردم که بوی زور از آن استشمام شود پرهیز نماید و هیچگاه نباید در کارها خود را از عنوان خدمتگزار و کارگزار از نظر دور بدارد و نقاط ارتباط و تماس نیکو را با مردم تحکیم بخشد و خود را به زیور علم و فرونشاندن خشم در هم? احوال آراسته سازد. دوری از بداندیشان ۷ـ دوری از بداندیشان و بدسیرتان که برای بد نشان دادن دیگران در جامعه میکوشند و نیز دوری گزیدن از خیانت و نپیوستن به بزهکاران و بدکاران. ۸ـ داشتن پیوند با مردم دیندارد؛ زیرا آنان همیشه مردم را به نیکویی و خوبی دعوت میکنند. پایبندی به واقعیتهای زمان ۹ـ پایبندی به واقعیتهای زمان عینیتهای خارج و نفوذ ناپذیری در برابر عوامل نفسانی وذهنی و خارجی در مقام عمل، مانند تلقینهای افراد منحرف و وسوسههای نادرست افراد ناآگاه یا مغرض و تفرقهانگیز، و نیز داشتن توانایی تحلیل قضایا و سنجیدن ابعاد آنها که با تحول زمان تحوّل پذیرند. اعتقادی به اصل آزادی ۱۰ـ اعتقاد به بنیادین به اصل آزادیهای قانونی که یکی از آرمانهای اصیل اسلامی است؛ زیرا بدون آزادی، رشد و تکامل و پیشرفت برای جامعه میسّر نیست. در دنیای امروز حصار کشیدن و مرز قرار دادن و جلوگیری از اظهار نظر صاحبنظران بزرگترین لطمه را میتواند بر جامعه وارد کند؛ البته در صورتی که آزادی، ابزاری برای توطئه نباشد. فراهم کردن زمینه برای فعالیت نواندیشان ۱۱ـ فراهم کردن زمینههای مناسب برای فعالیت نواندیشان و نوپردازان و گوش فرادادن به پرداختههای آنان و داشتن سع? صدر و تحمّل در برابر آراء و اندیشههای مخالفان و بردباری در برابر ذوقها و سلیقههای آنها و پذیرش اندیشههای معقول و انتقاد صحیح از هر که باشد؛ زیرا این شیوه نقش بسزایی در رشد جامعه دارد. ۱۲ـ برقرار کردن مرکزی در حوز? مدیریت خود برای تفاهم و تبادل افکار و آراء برای اندیشمندان در مسائل نظری که اختلافنظر در آنها طبیعی است. باید در دنیای امروز اذعان داشت نبودن چنین مرکزی پیامدهای ناگواری برای وی و جامعه در پی دارد. توانایی بر حفظ اموال ۱۳ـ توانایی بر حفظ اموال بیتالمال و به هدر نرفتن آنها توسط شیادان و چپاولگران. حضرت امیر علیه السلام در نظام اسلامی این گونه خطرها را گوشزد میفرموده و به مردم از عواقب شوم مدیران فاسق و نااهل هشدار میداد و میفرمود: «ولکنّی آسی ان یلی امر هذهِ الاُمَّةسُفَهائُها و فَجّارُه?ا فیتّخِذوا مال الله دولا و عباده خولاً والصّ?الحین حرباً والفاسقین حزباً». من از آن بیمناکم که زمام امر این ملت را سفیهان و نادانان و فاسقان به دست گیرند و در نتیجه مال خدا (بیت المال) را به جای صرف در جهت تأمین مصالح و رشد امّت به خود اختصاص دهند و دست به دست بگردانند و بندگان خدا را بند? خویش دانسته و با مردم صالح و پسندیده مبارزه کرده و آنان را سرکوب نمایند و ناپاکان را حزب و یاور خود قرار دهند. ۱۴ـ به کار نبستن اموال بیت المال در غیر مصالح عمومی و سعی فراوان در بازگرداندن امانتها و حقوق حقداران به صاحبانشان. ۱۵ـ دوری از تمرکز سرمایههای ملی و به کار نینداختن آنها؛ زیرا این اقدام، به رواج پدید? شوم بیکاری و فقر در جامعه میانجامد. ۱۶ـ ایجاد فرصتهای شغلی و کافی و کارآمد برای مردم. ۱۷ـ توسع? آموزش و پرورش صحیح در همهجا و تشویق مردم به فراگرفتن دانشهای سودمند و وادار کردنآنان به آداب و رسوم و خصلتهایی که مای? سربلند هر ملتی است. گزینش بر اساس لیاقت ۱۸ـ گزینش افراد در کارهای اداری بر اساس دانایی و توانمندی کافی و تخصص و شایستگی نه غیر آن. حضرت امیر علیه السلام در نامهاش به مردم مصر بر این جهت تأکید کرد و از پیامدهای به کارگیری شیوهای دیگر در گزینش افراد هشدار داد. ۱۹ـ اجرای احکام الهی و نهراسیدن از هیچکس در راه وصول به حق و بذل سعی و کوشش در راه دادگری بین مردم. برخوردار کردن هر کس از مزایای اجتماعی ۲۰ـ محور قرار ندادن جنسیت خاصی را در تصدی مقامات و برخوردار کردن هر کس را از مزایا و وظایف اجتماعی به آن مقدار که شایستگی و کارآیی دارد؛ چه مرد باشد و چه زن. حضرت میزان را برای تصدّی مقامات در آن جا که فرمود: «اِنَّ احقَّ النّ?اسِ بهذا الاَمر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه»، دانایی و توانایی قرار داده نه جنسیت خاص. باید زنان از نگاه وی در جامعه به عنوان انسانهای دست دوم تلقی نشوند و مسائل جامعه و مشارکت آنان را در ابعاد گوناگون زندگی به عنوان یک امر اجتماعی مورد توجه قرار دهند. امروز با برقراری نظام اسلامی وتأکیدات امام راحل و توجّهات رهبر معظم انقلاب، زمین? رشد و ترقی برای زنان و هم? ابعاد اجتماعی، علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی پدید آمده است. اکنون بر زنان است با رعایت موازین اسلامی در صحنههای مذکور وارد شوند، استعدادها، شایستگیها، خلاقیتها و ابتکارهای خود را ارائه دهند تا بیتشر بتوانند به مسؤولیتهایی که شایستگی دارنتد، دست یابند. به باور نگارنده، رسیدن زنان لایق به سطوح بالا از دیدگاه تاریخ معاصر جامع? اسلامی از اهمیّت ویژهای برخوردار است؛ زیرا مدرکی است عینی بر اهمیّت دادن اسلام به زن و موقعیت او در جامعه و در نتیجه تبلیغات دشمنان علیه اسلام خنثی میگردد. ۲۱ـ احساس وظیفه برای زدودن رذیلتهای اخلاقی و مفاسد اجتماعی از مردم. بستن راه نفوذ در تملقگویان ۲۲ـ بستن راه نفوذ ظاهرفریبان، تملقگویان، و چاپلوسان در جامعه و گوش ندادن به گفتههای سطحینگران و بستهذهنان و جمودگرایان. اگر این راه بر آنان بسته نشود بزرگترین خطر را باید مدیر جامع? اسلامی پذیرا باشد. برقرار کردن ارتباط بین مردم ۲۳ـ برقرار نمودن ارتباط و تماسهای سالم بین مردم بر پای? برادری و دوستی و همدلی و همسویی، تا در نتیجه همه از حال هم آگاه باشند و مشکلات یکدیگر را حل نمایند. برآوردن نیازهای مردم ۲۴ـ کوشش برای برآوردن نیازمندیهای مردم در ابعاد گوناگون زندگی. چشمپوشی از لغزشها ۲۵ـ چشمپوشی از لغزشهای کوچک خطاکاران و رسوا نساختن آنان در برابر جامعه. پدید آوردن برنامههای اصلاح ۲۶ـ پدید آوردن برنامههای اصلاح به هدف از بین بردن فقر و تبغیض و مفاسد اخلاقی و اجتماعی و برخوردار نمودن هر کس به مقدار استعداد و قابلیتش از مزایای جامعه. برقرار کردن محیطی آرام ۲۷ـ دوری از به وجود آوردن محیطی که موجب رعب و ترس برای متفکران و محققان و صاحبنظران باشد و کوشا بودن در به وود آوردن محیطی آرام و جوّی سالم و صمیمی و کارهایی که موجب اعتماد مردم به دستگاههای اجرایی و قضایی و مقننه گردد، تا با آنها حداکثر همکاری را بنمایند. متأسفانه گاهی در برخی از ادارات دولتی، خشونت و بیادبی و آزار و سرگردانی نسبت به مراجعان عادی دیده میشود؛ گویی که آنان خود را فرمانروای بیچون و چرای مردم میدانند، و هیچ گاه تصوّر نمیکنند که دستنشاند? مردم هستند و دستمزد ایشان را هم همین ملت و افراد مراجعه کننده و غیر آنان میپردازند، و اگر هم کوچکترین اعتراضی شود، باید با مشکلاتی بیشتر دست و پنجه نرم کند. در ادامه، کارها و چیزهایی را که مدیران باید از آنها دوری نمایند، یادآور میشویم: ۱ـ توجّه نکردن به فرامین دینی در حوز? اداری خود و نیز عدم نظارت دقیق بر کارگزاران. ۲ـ سختگیری و بدرفتاری با مردان آزادهای که آراء و نظرات ناپسند او را نمیپذیرند و خواهان اجرای دادگری در جامعه هستند. ۳ـ قرار دادن دشواریها و سختیها و بار سنگین بر دوش مردم. ۴ـ عدم توزیع عادلانه در آمدها بر اساس ارزش کاری. ۵ـ اسراف و تبذیر در بیتالمال در کارهای بیفایده و نادیده گرفتن نیازهای ضروری مردم و صرف آن در هر چه که بخواهند؛ اگر چه بر خلاف مصالح مردم باشد. ۶ـ بخشش اموال به کسانی که استحقاق ندارنتد. ۷ـ محور قرار گرفتن تملقها و ثناگوییهای دروغین و غیرواقعی در گزینش افراد برای تصدّی مقامات نه لیاقتها و مهارتها و شایستگیها و هر که تملّق بیشتر گوید مقام عالی را تصدّی میکند و هر که دارای تملّق و چربزبانی نباشد از تصدّی آن محروم خواهد شد اگر چه دارای مدیریت و مهارت و تخصص باشد. ۸ـ پایبند نبودن به قانون، با این که یک نظام مرهون قانونمند شدن و اعتبار عملی در تمام عرصههای زندگی است. ۹ـ گوش فرا دادن به نظرات مشاورانی که جز مصالح شخصی چیز دیگری را در نظر ندارند. ۱۰ـ مسؤول ندانستن خود نسبت به جرایم و گناهانی که از وی سر میزند. و مورد تعقیب ندادن جنایتکاران و دزدان و اهل جرائمی که به او تملق و ثناگویی داشته باشند. ۱۱ـ پایبند نبودن به حقیقتها و واقعیتهای زمان و حقوق اشخاص و فدا کردن آنها در برابر مصلحتهای سطحی و زودگذر و مسلط کردن برخی از افراد ناآگاه وبیاطلاق از حقائق و واقعیتها بر هم? شؤون زندگی مردم. ۱۲ـ جلوگیری از حق و گرایش به باطل و نیز جز اینها. سخن پایانی: آنچه یاد شد، پارهای از شرایط و وظایفی بود که باید مدیران در نظام اسلامی آنها را در مقام عمل رعایت کنند و به آنها عینیت بخشند و شیو? اداری و مدیریت اسلامی را که برای ادار? جامعه و نفی تبعیض و نجات آدمیان از فقر و تهیدستی و از ظلم و ستم است دنبال کنند و همگان را از آسایش کامل و مزایای اجتماعی و حقوقی و سیاسی به مقدار قابلیت و استعداد و کارایی آنان برخوردار نمایند. برای دانستن میزان درستی و نادرستی مدیریتها در ادار? جامعه، باید آن را با شیوه و روش پیامبر گرامی و پیشوایان راستین اسلامی سنجید؛ اگر با آن مطابقت داشت، شیوهای درست میباشد، و گرنه باید آن را شیوهای نادرست تلقی کرد. منابع: . نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱. . وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۲۸. . عیون الاخبار، ج۲، ص۵۴؛ امالی صدوق، ص ۲۶۸. . محاسن، ص۶۰۳؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۲. . خصال، ج۱، ص۸۰. . محاسن، ص۶۰۳؛ بحارالانوار؛ ج۷۵، ص۱۰۲. . نهج البلاغه، قسمت دوم ۱۵۵؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۲۵. . اصول کافی، ج۱، ص۴۴، باب «من عمل بغیر علم» از ابواب فضل العلم؛ میزان الحکمة، ج۶، ص۵۰۴. . اصول کافی، ج۱، ص۴۳؛ میزان الحکمه، ج۶، ص۵۰۴. . تفسیر فخر رازی، ج۹، ص۶۱. در فرمود? رسول خدا صلی الله علیه و آله مراد از واژ? «امام»، حاکم و سرپرست است. . همان. . سنن النبی، ص۳۶.
برگرفته از تبیان {محمد ابراهیم جنّاتی}
نظرات شما عزیزان: برچسب:, :: 21:20 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
|
|
![]() |